به مناسبت سیزده رجب، سالروز میلاد با سعادت حضرت مولی الموحدین علی (علیه السلام)
على آن شير خدا شاه عرب الفتى داشته با آن دل شب
شب ز اسرار على آگاهست دل شب محرم سر الله است
شب على ديد و به نزديكى ديد گرچه او نيز به تاريكى ديد
شب شنفته است مناجات على جوشش چشمه عشق ازلى
شاه را ديد و به نوشينى خواب روى بر سينه ديوار خراب
قلعه بانى كه به قصر افلاك سر دهد ناله زندانى خاك
اشگبارى كه چون شمع بيزار مي فشاند زر و مي گريد زار
دردمندى كه چولب بگشايد در و ديوار به زنهار آيد
كلماتى چون در آويزه گوش مسجد كوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سينه آفاق شكافت چشم بيدار على خفته نيافت
روزه دارى كه به مهر اسحار بشكند نان جوين افطار
ناشناسى كه بتاريكى شب مي برد شام يتيمان عرب
پادشاهى كه به شب برقع پوش مي كشد بار گدايان بر دوش
تا نشد پردگى آن سر جلى نشد افشا كه على بود على
شاهبازى كه به بال و پر راز مي كند در ابديت پرواز
شهسوارى كه ببرق شمشير در دل شب بشكافد دل شير
عشقبازى كه هم آغوش خطر خفت در جايگه پيغمبر
آن دم صبح قيامت تاثير حلقه در شد از او دامنگير
دست در دامن مولا زد در كه على بگذر و از ما مگذر
شال شه واشد و دامن به گرو زينبش دستبدامان كه مرو
شال مىبست و ندائى مبهم كه كمر بند شهادت محكم
پيشوائى كه ز شوق ديدار مي كند قاتل خود را بيدار
ماه محراب عبوديت حق سر به محراب عبادت مشتق
مي زند پس لب او كاسه شير ميكند چشم اشارت به اسير
چه اسيرى كه همان قاتل اوست تو خدائى مگر اى دشمن دوست
در جهانى همه شور و همه شر ها على بشر كيف بشر
كفن از گريه غسال خجل پيرهن از رخ وصال خجل
شبروان مست ولاى تو على جان عالم بفداى تو على
محمد حسين بهجت (شهريار)